رسته‌ها
شعبان جعفری
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 40 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 40 رای
این کتاب در بخش های مختلفی تهیه شده که به زندگی شعبان جعفری از ابتدای زندگی تا حضور او در کودتای 28 مرداد و زورخانه ای که در پارک شهر فعلی احداث کرد می پردازد. اگر بخواهیم به صورت خلاصه از زندگی او برداشتی داشته باشیم باید گفت جعفری با آن که ورزشکار باستانی کار بوده و علاقه مندی بسیار خودش را به این رشته کتمان نمی کند. ولی انسانی خودفروخته بود که خیانت های زیادی به مردم کرده است.

از پیشگفتار کتاب:
شعبان جعفری را برا ی نخستین بار در ۱۵ جولای ۱۹۸۶ در لُس آنجلس دیدم. هیكلی تنومند، ریشی انبوه و صدایی رسا داشت. هنگام احوالپرسی چشم بر زمین دوخته بود كه نگاه ش با نگا ه من — زن غریبه– برخورد نكند. هم این راه گریزی شد تا نگاهی گله مند به دوستی كه او را همرا ه خود به خانۀ ما آورده بود بیندازم كه: “شعبا ن جعفری اینجا چه می كند؟ ” مثل بسیاران ایرانی دیگر، ندیده و نشناخته از او گریزان بودم و شوقی به نشستن در كنارش احساس نمی كردم. ارتباطها همه در معنی نگاه ها، گردش چشم ها و حرکت ابروها بود و کلامی نبود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
488
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
divooneyeketab
divooneyeketab
1398/05/20
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شعبان جعفری

تعداد دیدگاه‌ها:
149
"...ولی انسانی خودفروخته بود که خیانت های زیادی به مردم کرده است."!!!
این نتیجه گیری احمقانه رو از کتاب کردید؟! خیلی با وقاحت هم نوشتید که:
"..اگر بخواهیم به صورت خلاصه از زندگی او برداشتی داشته باشیم باید گفت.."
برداشت شما به درد عمه محترموتون میخوره.
من هم "بصورت خلاصه" میگم برداشت نویسنده شما فقط ناشی از مغز بیمار و عقده دار یا منافعی خاصه.
از سایتی مثل این سایت خیلی بعیده اینگونه نوشتن در مورد یک کتاب و شخصیت مورد بحث در اون کتاب.
نویسنده نادان سایت شما معیار سنجش خیانت افراد نیست، اون رو به قضاوت تاریخ و فکر خود خواننده بسپرید.
#مطلب_روز ۶ اسفند ۱۳۳۲، رژیم کودتا دکتر فاطمی را دستگیر و شعبان جعفری بدن وی را کارد آجین می‌کند.
پس از دستگیری دکتر فاطمی او را به کاخ شهربانی می‌برند که در آنجا مورد یورش لاتهای تهران به سرکردگی شعبان جعفری قرار می‌گیرد و اگر خواهرش، بانو سلطنت فاطمی، خود را به روی او نینداخته بود جان سالم به در نمی‌برد.
فریدون مظاهر تهرانی، شاهد و ناظر این ماجرا، در روزنامه شرق می‌نویسد:
در یکى از روزهاى اسفندماه سال ۱۳۳۲ خورشیدى (احتمالاً شش اسفند) درحالى که نوجوان ۱۷ساله‌اى بودم و به علت معالجه بیمارى تراخم چشم مدتى بود ترک تحصیل کرده بودم جهت دیدار پدرم که افسر شهربانى بود و در اداره کارپردازى آن موقع واقع در کاخ شهربانى کار مى‌کرد رفته بودم...منتظر پدرم بودم که ناگهان اتومبیل جیپى جلوى پلکان کاخ مذکور متوقف شد از عقب جیپ مذکور یک نفر غیرنظامى را که ربدوشامبر تیره رنگ به بر و دمپایى به پا داشت و داراى ریش توپى سیاه رنگى بود درحالى که از جلو به دستانش دستبند زده بودند از جیپ پیاده کرده و او را از پلکان به بالا آورده به طبقه بالا (دوم) اتاق مخصوص رئیس کل شهربانى بردند. موقعى که شخص دستگیر شده را از کنار من عبور مى‌دادند متوجه رنگ زرد وى در قسمت گونه ها و پیشانى شدم و عده اى مى‌گفتند یاد شده دکتر فاطمى است.
سپس دکتر فاطمى را به همان وضع که آورده بودند از طبقه بالا به پایین آوردند. ناگهان مشاهده کردم در خیابان جلوى پله ها که آن وقت خیابان ملل متحد نام داشت شعبان بى‌مخ به اتفاق تعدادى از نوچه هاى و چاقو کش هاى حرفه اى بودند درحالى که نیم دایره‌اى تشکیل داده‌اند و هریک چاقوى برنده‌اى در دست دارند و به سبک مراسم عزادارى تظاهر به سینه زنى مى‌کنند شعار مى‌دادند: خدا، شاه ِ میهن (واژه شاه را با کسره ه تلفظ مى کردند) موقعى که مامورین، دکتر فاطمى را از پله ها پایین برده و وارد خیابان شدند و قصد داشتند او را سوار همان جیپ کذایى کنند ناگهان شعبان بى‌مخ و یارانش با چاقوهاى برهنه به آن شادروان حمله ور شده و ضرباتى چند وارد کردند که خانمى که بعداً فهمیدم خانم سلطنت فاطمى خواهر دکتر فاطمى است و از طریق خبر رادیو مطلع شده بود که برادرش را دستگیر کرده و به محل دفتر فرماندارى نظامى تهران آورده‌اند خود را به آن محل رسانده که مصادف با حمله اوباش و چاقوکشان شده و خود را سپر بلا کرده روى برادرش افکند و از ۱۶ ، ۱۷ ضربه چاقوى حمله کنندگان شش ضربه به دکتر فاطمى و ۱۱ ، ۱۰ ضربه به خانم سلطنت فاطمى وارد شد.
مامورین به صورت بهت زده ناظر جریان بودند و هیچ گونه اقدامى در جلوگیرى از عمل چاقوکشان به عمل نمى‌آوردند. در نتیجه مردمى که در خیابان به مناسبت واقعه ازدحام کرده بودند وقتى که فهمیدند مضروب دکتر فاطمى است اعتراض و شروع به انتقاد از عمل مهاجمین کردند که به ناچار چند مامور دیگر از داخل کاخ شهربانى خارج شده و به کمک مامورین قبلى دکتر فاطمى را درحالى که روى زمین افتاده بود و خون از بدنش جارى بود با همان جیپ از محل دور کردند و خواهر دکتر فاطمى را عده اى از مردم از محل بعداً فهمیدم به بیمارستان نجمیه برده اند. توضیح آنکه شعبان بى مخ و همکاران چاقوکش اش در آن روز لباس ورزشى به صورت بلوز و شلوار داراى رنگ هاى نوارى آبى و قرمز و سفید به تن و کفش کتان ورزشى به پا داشتند و نوار پهنى به صورت پرچم ایران دور سینه و شانه و کمر خود بسته بودند که روى آن نوشته شده بود: «جمعیت جوانمردان جانباز!» و یا به قول خودشان جوانمردان شاه پرست و شاهدوست.
تارنمای ملیون، پرویز داورپناه، یادی از حسین فاطمی
@mohammadmosaddegh
این حرف شما معنایش این است که در این مملکت دو راه بیشتر نیست، یا مداحان باید حکومت کنند و یا رضا پهلوی! یک تکونی به اون فکرتون بدین ببینید چقدر حرفاتون غیر منطقیست! کی گفته که باید مداحان حاکمیت کنند که شما می گویید رضا پهلوی از اونا بهتره؟!!!

در یک سیستم آزاد و دموکراتیک، مردم هستند که تصمیم می‌گیرند چه کسی بر آن‌ها حکومت کند، آن هم برای یک دوره زمانی مشخص و محدود. پس همه حتی مداحان و رضا پهلوی و... هم حق دارند در چنین سیستمی برای دستیابی به قدرت تلاش کنند و در نهایت مردم، درستی یا نادرستی حرف‌ها و وعده‌ها و کارنامه این افراد را می‌سنجند. اما امثال شما که در طول این چهل سال به دیکتاتورها و امنیتی‌ها و دزدها اعتماد کرده‌اید و به ایشان رای داده‌اید، چرا این‌قدر از آمدن کسی مثل رضا پهلوی وحشت دارید؟! او قطعا از بسیاری از افرادی که در این چهل سال با رای مردم به ریاست و وکالت رسیده‌اند، شایسته‌تر است.
اگر خلبانی برای حکومت کردن لازم باشد، از رضا پهلوی خلبان های شایسته تر در این مملکت فراوانند! یک آدمی که به قول شما سالهای سال آموزش می دیده، در این چهل سال حتی یک کتاب نمی تونسته بنویسه؟!!! یک نظریه یک تئوری یا حتی یک ابراز وجود خشک و خالی!!! کسی که سالهای سال بهترین مربیهای خصوصی داشته، انتظار نمی ره یک کار قابل توجه تو این 40 سال کرده باشه، حتی در حد نوشتن یک کتاب؟!!!

عدم اطلاع شما از کارها و اقدامات وی در طی این چهل سال دلیل بر این نیست که او هیچ کاری نکرده! به عنوان مثال شما میفرمایید حتی در یک حد نوشتن یک کتاب؛ حال آنکه وی در طی این سال‌ها چندین کتاب در ارتباط با مسایل ایران نگاشته است، از جمله "نسیم دگرگونی"، "زمان انتخاب" و...
مشکل ما مشکل احساس حقارت برخی مردم و حتی دولتمردان است که آن هم از زمان شاه به ارث رسیده است!!!

در زمان شاه، ایران و ایرانی عزت و اعتبار داشت یا امروز؟ در زمان شاه، نام ایران را در دنیا با غرور و سربلندی به زبان می‌آوردند یا امروز؟ در زمان شاه، پول ملی ارزش داشت یا امروز که ریال جزو بی‌اعتبارترین و بی‌ارزش‌ترین واحدهای پول دنیاست؟ در زمان شاه، پاسپورت ایرانی ارزش و اعتبار داشت یا امروز که حتی از عقب‌مانده‌ترین کشورها هم عقب‌تر هستیم؟ در زمان شاه، کارگر و معلم و ورزشکار و... شان و عزت داشت یا امروز که کارگر و معلم ما در زندان است و ورزشکار ما تابعیت مغولستان و قزاقستان را به پوشیدن پیراهن تیم ملی کشورش ترجیح می‌دهد؟؟؟
نه تو، هیچکدام از جوونای امروزی، حتی یک صدم جوونای سی چهل سال پیش، معنی آرمان و اخلاق و وجدان را درک نمی کنند!!! تقصیر خودتان هم نیست! همه عمرتون توسط یه عده آخوند و بازاری احاطه شده بودید که می گفتند کمونیست یعنی خدا نیست!!! یک کتاب یا حتی یک مقاله در باره مکاتب مختلف سیاسی نخونده اید و با ادعا و با قاطعیت در باره همه شون نظر می دهید!!! حداقل کتاب حاجی آقای صادق هدایت رو بخون! یا کتاب همسایه ها از احمد محمود، یا ... اینها دیگه داستان و رمان است و خوندنشون چندان مشکل نباید باشه! اگر از خواندن کتاب های سیاسی و فلسفی و اجتماعی و ... چیزی دستگیرتان نمی شود!

نتیجه آرمان و اخلاق و وجدان این جماعت، چاه فلاکتی است که چهل سال است صغیر و کبیر را در خود اسیر کرده است. جالب اینجاست که برخی از همان آرمانخواهان و اخلاق‌مداران و باوجدان‌های سال 57، امروز برای رسیدن به خوان نعمتی که به برکت نظام اسلامی پهن شده بر سر و مغز هم می‌کوبند. خب بالاخره رانت‌های میلیاردی ممکن است هر انسان باوجدان و بااخلاقی را هم وسوسه کند!
[quote='am1342'] ظاهرا سایت خانم سرشار در دسترس نیست. با فیلتر شکن هم باز نمی شود. حداقل برای بنده نشد.
شاید بهتر باشد نسخه ای که خانم سرشار منتشر کرده را در یک جای دیگری در اینترنت بگذارید. یا در همین سایت کتابناک آپلود کنید[/quote]
لینک درست سایت خانم سرشار رو امروز چک کردم، کتابی که برای دانلود گذاشتند دقیقا همینه که در کتابناک هست با این تفاوت جزئی که کتاب در سایت سرشار فاقد جلدهاست و اندازه‌ی پی‌دی‌اف هم پایین‌تره.
حمایتهای رضا پهلوی از توهیین کنندگان به دکتر مصدق در شبکه های ماهواره ای و حمایتش از دیکتاتوری پدر و پدربزرگش و حمایت از تحریم های امریکا علیه مردم ایران چهره واقعی یک دیکتاور بدون قدرت را نشان میدهد
[quote='ctr2006'] ایشان صرفه نظر از اینکه ادعا های شعبان جعفری چهقدر صحیح است معتقد هست باید اظهارات وی را نیز شنید. [/quote]
به همین خاطر اشاره کردم که تنها جنبه‌ی مفید این کتاب همینه.
[quote='ctr2006'] بی شک برای خواندن هر نقدی در مورد این کتاب باید ابتدا این کتاب را خواند. [/quote]
گاها بررسی چند بخش و یافتن ایرادهای مهم کافیه ولی شما که تمام کتاب رو خوندید نظرتون چیه؟ آیا این نوع کار به اصطلاح «پژوهشی» در سطح کارهای پی اچ دی یک مححق است؟ نظرتون درباره‌ی تمامی موضوعات ایراد شده در کتاب چیه؟
[quote='ctr2006'] در اینترنت دنبال نقد کتاب هما سرشار گشتم ... [/quote]
چند مقاله‌ای من پیدا کردم که یا تعریف کتاب بود یا تکرار همان چیزی که ذکر کردم، محققین به نام در این عرصه ظاهرا توجهی به این نوشته ندارند.
[quote='ctr2006'] دنبال کتاب نگاهی به نهضت ملی ایران، نقد خاطرات شعبان جعفری از سعید رهبر از انتشارات هیرمند نشر شده است رفتم و جز چند صفحه آغازین پیوند به مطالب بیشتر کتاب دسترسی نداشتم ... ولی در چند برگه کتاب مذکور که از ایشان خواندم روش ایشان روش تحلیلی درستی برای نقد نبود زیرا که استدلال های کتاب را بررسی قرار نمی داد و از گفته ها و روایات می گذشت و صرفا مستقل از بیانات کتاب، نویسنده حرف خودش را می زد [/quote]
چند صفحه‌ی نخست فقط اشاراتی به فراموشی وقایع واقعی تاریخی و داستان‌سرایی‌های بعدی است و نمونه‌هایی که آورده بود درست بودند. دنبال کل کتاب هستم که دوستان اگر توانستند بخرند برایم بفرستند برای بررسی پیشتر.
[quote='ctr2006'] کتاب سعید رهبر چاپ 1383 با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ( و شاید به سفارش این نهاد) پر از اتهام و متلک پراکنی بود که اصلا کاری حرفه ای در نقد نیست. [/quote]
آیا منظور اینکه که تمامی کتاب‌های چاپ ایران که به اجبار باید مهر وزارت ارشاد رو داشته باشه احتمالا سفارشی هستند؟ و زمانی که فقط چند صفحه‌ی نخست در دسترس بوده چظور به حرفه‌ای نبودن آن رسیدید؟
[quote='ctr2006'] صرفه نظر از گفته های سعید رهبر یا خانم هما سرشار و یا حتی شعبان جعفری به نظر شخصی من یک تن با نوچه های چماق دارش در یکی از شهرهای ایران نمی تواند دولتی را برکنار یا ایجاد کند و برای من به شخصه پررنگ کردن شعبان جعفری در حوادث 28 مرداد عجیب است. [/quote]
این یک تن با لومپن‌های شهری یک سیستم گسترده‌ای رو تشکیل می‌دادند که با حمایت دربار به عنوان سیاهی لشگر و چماق‌دار به مصاف اعتراضات مردمی می‌رفتند. این سیستم الان دیگه رو به زوال رفته ولی نقش مهمی در حوادث اون زمان ایفاء‌ کرد. البته ایشان و یاران‌اش فقط مهره‌های سرسپرده‌ای در آن موقعیت بودند که در صحنه‌ی شطرنج به بازی گرفته شدند و ظاهرا تا پایان عمرش نیز از درک آن ناتوان بود.
ctr2006
صرفه نظر از گفته های سعید رهبر یا خانم هما سرشار و یا حتی شعبان جعفری به نظر شخصی من یک تن با نوچه های چماق دارش در یکی از شهرهای ایران نمی تواند دولتی را برکنار یا ایجاد کند و برای من به شخصه پررنگ کردن شعبان جعفری در حوادث 28 مرداد عجیب است

شبکه ای از ارتشی ها بلند پایه، روحانیون و لوتی ها در 28 مرداد فعال بودند. توی اینترنت سرچ کنید عکسی را می بینید که محمدرضا شاه دارد از آنها تقدیر می کند. شاه بیت این لوتی ها هم شعبان جعفری نیست، کسان دیگری هستند از جمله طیب.
درست یا غلط در زمان شاه شعبان جعفری سمبل آنها شده بود. ولی طیب خان، گیل گیلی، رمضان یخی، و بخشی از روحانیون در این جریان (حالا می خواهید بگویید کودتای 28 مرداد.. می خواهید بگویید قیام ملی 28 مرداد) فعال بودند.
خاطرات شعبان جعفری یا نوشته های کسانی مثل میرفطروس هم منبع خوبی برای شناخت این واقعه نیست. بخصوص خاطرات شعبان جعفری که مدعی است در نصف جریانات حضور نداشته و جای تاسف دارد که خانم سرشار در مقام یک مصاحبه گر هیچ پرسش دقیقی از او نمی کند و او را به چالش نمی کشد
آقای سعید رهبر کیست؟ هرچه در اینترنت گشتم کمتر اطلاعاتی از وی دریافت کردم گویا تنها یک اسم در یک کتاب هست علاقه دارم سابقه ایشان و دیگر کارهای پژوهشی ایشان را بدانم
ولی در چند برگه کتاب مذکور که از ایشان خواندم روش ایشان روش تحلیلی درستی برای نقد نبود زیرا که استدلال های کتاب را بررسی قرار نمی داد و از گفته ها و روایات می گذشت و صرفا مستقل از بیانات کتاب، نویسنده حرف خودش را می زد
کتاب سعید رهبر چاپ 1383 با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ( و شاید به سفارش این نهاد) پر از اتهام و متلک پراکنی بود که اصلا کاری حرفه ای در نقد نیست.

اولا کار خود خانم سرشار هم پژوهش تاریخی نیست. ایشان یک سری مصاحبه از شخصی به اسم شعبان جعفری گرفته. همین.
دوم کار خانم سرشار کاملا جهت دار است. جاهایی که را که شعبان جعفری خودش را به نشنیدن می زند مخصوصا تایید می کند.
سوم در مورد سعید رهبر: تعجب می کنم چطور چیزی ندیده اید. از آقای سعید رهبر چند مقاله در اینترنت هست. ایشان از فعالین ایرانی در سوئد است. توی اینترنت سرچ کنید: کتاب «تاریخچه جبهه ملی» پس از پنجاه و دو سال در سوئد تجدید چاپ شد. اسم آقای سعید رهبر را می بینید. ایشان مقدمه ای بر این کتاب نوشته و با رادیو فردا هم مصاحبه دارد.
و قطعا وزارت ارشاد ایران نیازی ندارد در دفاع از مصدق یا در رد خاطرات شعبان جعفری به کسی سفارش بدهد. یعنی اصلا کار وزارت ارشاد در ایران چنین چیزی نیست. جدا از این که بخشهایی از جمهوری اسلامی و طرفدارانش همین حرفهای شعبان جعفری را می زنند.
اتفاقا نقد آقای رهبر به خاطرات شعبان جعفری به نظر من درست است.
[quote='ctr2006']بهروز ارجمند:
چند نکته که پیشتر عرض کردم رو یادآوری می کنم
اصل کتاب شعبان جعفری در وب سایت خانم هما سرشار به رایگان عرضه شده است ایشان می گویند نسخه های جعلی زیادی با ذکر نام کتاب و نام نویسنده وجود دارد. نمی دانم این نسخه کتابناک دارای متون اصلی است یا خیر
فایل شنیداری ( در دیدگاه های آغازین این صفحه) از خانم هما سرشار را گوش کنید.
[/quote]
توی مصاحبه ای که از خانم سرشار قرار دادید هیچ حرفی از نسخه های جعلی نیست.
سرشار می گوید: " هفت ناشر کتاب را چاپ کرده‌اند ولی همه دستکاری کرده‌اند."
یعنی چیزهایی را حذف کرده اند. مثل خاطرات علم که چند بخش کوتاهش را حذف کرده اند
[quote='ctr2006']بهروز ارجمند:
چند نکته که پیشتر عرض کردم رو یادآوری می کنم
اصل کتاب شعبان جعفری در وب سایت خانم هما سرشار به رایگان عرضه شده است ایشان می گویند نسخه های جعلی زیادی با ذکر نام کتاب و نام نویسنده وجود دارد. نمی دانم این نسخه کتابناک دارای متون اصلی است یا خیر
فایل شنیداری ( در دیدگاه های آغازین این صفحه) از خانم هما سرشار را گوش کنید.
[/quote]
ظاهرا سایت خانم سرشار در دسترس نیست. با فیلتر شکن هم باز نمی شود. حداقل برای بنده نشد.
شاید بهتر باشد نسخه ای که خانم سرشار منتشر کرده را در یک جای دیگری در اینترنت بگذارید. یا در همین سایت کتابناک آپلود کنید
شعبان جعفری
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک